رشحات...

سلمانها درحالی که کافر بودند حرکتشان آنان را به رسول منتهی کرد!و زبیرها درحالی که با رسول بودند، رکودشان آنها را به کفر پیوند زد. (ع ص)

رشحات...

سلمانها درحالی که کافر بودند حرکتشان آنان را به رسول منتهی کرد!و زبیرها درحالی که با رسول بودند، رکودشان آنها را به کفر پیوند زد. (ع ص)

انسانی که "درونش" خالی باشد از خداوند
خواسته یا ناخواسته متوجه "بیرون" خواهد شد
وقتی متوجه بیرون شد، محو در "تکثر" خواهد شد
وقتی محو تکثر شد، مست "شهوات" خواهد شد
وقتی مست شهوات شد، از "راه" گم خواهد شد
وقتی از راه گم شد؛
تشخیص "حق و باطل" برایش دشوار خواهد شد

الهی! خالی از نورم مکن، دورم نکن...

.....................

دست بر نقصم زد و سالم شدم
بر در میخانه اش خادم شدم
گفت ساقی: خالص یک رنگ نه ای!
زین سخن لرزیدم و نادم شدم...

...........

قدم بر دیدگان حقیر بذارید در بخش حلقه معرفت مجازی!
.........

اینستاگرام: laahoot313@
سید محمود موسوی ( نادم )

پیوندها

۸ مطلب با موضوع «فرهنگی _ اجتماعی» ثبت شده است

سلام علیکم...


آن که حق بر او هویدا می شود
آگه از سرّ و معما می شود
هرکه دست رد زند بر غیر هو
از زیاد و کم مُبرّا می شود
دل که حرکت را ز ماندن برگزید
همنشین عرش اعلی می شود
بلبک چون سوزد از گرمای گل
بی خبر از باد دنیا می شود !
خار گر روزی خور باران شود
از صفای آن مصفا می شود
گر که با آب و شکر بازی کند
آلبالو هم مربا می شود !
با همه مردم مدارا کن رفیق
زین سبب با تو مدارا می شود
غیبت و ظن و دورویی و حسد
صاحب این خوی تنها می شود
پس بیا از تفرقه دوری کنیم
با رفاقت خانه زیبا می شود
این حکایت را بزرگان گفته اند
قطره قطره جمله دریا می شود
هرکه این ایام سختی برگزید
مانع سختی فردا می شود !
هرکه از مستی دنیا بگذرد
عاقبت مستان و شیدا می شود
 نادما  گر که قدم ثابت کنی
(( یوسف گم گشته پیدا می شود ))

حدودا سال 85

+ التماس دعا...
++ بابت تاخیر عذرخواهم!
+++ بیشتر از همیشه بوی محرم میاد...
++++ آیت الله جوادی آملی: امضای آمریکا اعتبار ندارد !!!

                                                       یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة


  • سید محمود موسوی

آن که در انسان تمام و ناتمام اندیشد، دریابد :


     بُوَد مردِ تمامی آنکه از تن ها نشد تنها

                           به تنهایی بُوَد تنها و با تن ها بُوَد تنها 1



1 - علامه حسن زاده آملی - کتاب صد کلمه در معرفت نفس

  • سید محمود موسوی

بیانات حضرت آقا الان تموم شد

مثل همیشه نکات کلیدی و راهگشا...

اصول 1 امام را بیان کردند و در نهایت فرمودند:

ما می خواهیم جاذبه و دافعه داشته باشیم، جاذبه و دافعه بر اساس اصول امام خمینی عزیز



1 - اثبات اسلام ناب محمدی و نفی اسلام آمریکایی
2- اعتماد به خدا و بی اعتمادی به مستکبرین
3- اعتقاد به اراده و نیروی مردم و مخالفت با تمرکزهای دولتی
4- حمایت از عدالت اجتماعی و نفی اشرافگرایی
5- مخالف قلدران بین المللی و حامی مظلومان
6- تاکید بر استقلال و نفی سلطه پذیری
7- وحدت ملی و مقابله با توطئه های تفرقه افکن دشمن


+ آقا به تحریف شخصیت هم اشاره کردند که خیلی جای کار داره این موضوع ( قابل توجه هاشمی ها، مطهری ها و امثالهم )

+ به مسئله کاخ نشینی و کوخ نشینی هم اشاره کردند ( قابل توجه حسن آقای روحانی و امثالهم )


                                                                                           اللهم احفظ امامنا...

  • سید محمود موسوی

وقتی یک فرمانده، یک رهبر، یک امام

کسی که مسائل کلان کشوری و منطقه ای و جهانی را تببین می کند

کسی که نقشه راه ترسیم میکند و...

وسط میدان جنگ نرم می آید و ایفای نقش می کند! 1

                                                          و این هم نشانه ایست...


یا صاحب الزمان!

دلم نوای تو دارد، نوای آمدنت

رسد به گوش دل و جان صدای آمدنت...


1: این حرکت آقا خبر از موقعیت حساس و قابلیت هدایت پذیری مردم جهان به ویژه جوانان می دهد...

و البته نشان از کم کاری ما و خالی بودن دست ما مثلا افسران جنگ نرم ( وقتی یک امام در وسط میدان ایفای نقش می کند)

  • سید محمود موسوی

امامِ عشق:


تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را

از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید

شما نمی توانید دیگران را تهذیب کنید.

آدمی که خودش آدم صحیحی نیست، نمی تواند دیگران را تصحیح کند، هرچه هم بگوید، فایده ندارد.


  • سید محمود موسوی

لا یکلف الله نفسا الا وسعها!

برادران! آیا تا به حال فکر کرده اید که یک پاسدار باید چه خصوصیاتی داشته باشد؟

چگونه باید کار کند؟ چگونه باید زندگی کند؟ و چگونه باید بمیرد؟

این که بعضیها می گویند (( لا یکلف الله نفسا الا وسعها )) و ما مکلفیم تا جایی که توان داریم!

متاسفانه این را درست معنا نمی کنند.

به نظر حقیر در مورد ما پاسدارها توان این نیست که یک روز از صبح تا شب کار کنیم، عملیات انجام بدهیم و بعد خسته شویم و به این آیه پناه آوریم! بلکه معنی توان این است که پاسدار باید آن قدر کار کند که از بی خوابی و خستگی چرت بزند...

برای دلخوشی خودمان قرآن را ترجمه به مطلوب نکنیم!

یعنی چه که از صبح تا شب کار کنیم و بعد بگویی که من در حد توان کار کردم...

مگر با این وضع می توان به درجه سربازی امام زمان رسید؟!

مگر می شود این طور منتظر بود و دعای فرج خواند...؟!


 کتاب خداحافظ سردار

  • سید محمود موسوی
هدف و علت قیام حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام، از منظر مقام معظم رهبری حفظه الله  (بخش اول)
اگر این حادثه را دقیق در نظر بگیرید، شاید بشود گفت انسان می تواند در حرکت چند ماهه ی حضرت اباعبدالله علیه السلام، از آن روزی که از 
مدینه 
خارج شد و به طرف مکه آمد، تا آن روزی که در کربلا شربت گوارای شهادت نوشید، بیش از صد درس مهم بشمارد. می شود گفت هزارها درس هست. ممکن است هر اشاره ی آن بزرگوار یک درس باشد؛ اما اینکه می گوییم بیش از صد درس، یعنی اگر ما بخواهیم این کارها را مورد مداقه قرار دهیم، از آن می شود صد عنوان و سرفصل به دست آورد که هر کدام برای یک امت، برای یک تاریخ و یک کشور، برای تربیت خود و اداره ی جامعه و قرب به خدا درس است.
به خاطر این است که حسین بن علی ارواحنافداه و فدا اسمه و ذکره، در دنیا مثل خورشیدی در میان مقدسین عالم، این گونه می درخشد. انبیاء و اولیاء و ائمه و شهدا و صالحین را در نظر بگیرید! اگر آن ها مثل ماه و ستارگان باشند، این بزرگوار مثل خورشید می درخشد.
و اما آن صد درس مورد اشاره به کنار؛ یک درس اصلی در حرکت و قیام امام حسین علیه السلام وجود دارد. چرا قیام کرد؟ این درس است.
به امام حسین علیه السلام می گفتند: شما در مدینه و مکه محترمید و در یمن، آن همه شیعه هست. به گوشه ای بروید که با یزید کاری نداشته باشید، یزید هم به شما کاری نداشته باشد! این همه مرید، این همه شیعیان، زندگی کنید، عبادت و تبلیغ کنید! چرا قیام کردید؟ قضیه چیست؟
دوست دارند چنین بگویند که حضرت خواست حکومت فاسد یزید را کنار بزند و خود یک حکومت تشکیل دهد. این هدف قیام اباعبدالله علیه السلام بود. این حرف، نیمه درست است؛ نمی گوییم غلط است. اگر مقصود از این حرف، این است که آن بزرگوار برای تشکیل حکومت قیام کرد؛ به این نحو اگر ببیند نمی شود به نتیجه برسد، بگوید نشد برگردیم؛ این غلط است.
بله ، کسی که به قصد حکومت، حرکت می کند، تا آن جا پیش می رود که ببیند این کار، شدنی است. تا دید احتمال شدن این کار، یا احتمال عقلایی وجود ندارد، وظیفه اش این است که برگردد. اگر هدف، تشکیل حکومت است، تا آنجا جایز است انسان برود که بشود رفت. آنجا که نشود رفت، باید برگشت.
در نقطه مقابل، گفته می شود: نه آقا، حکومت چیست؛ حضرت می دانست که نمی تواند حکومت تشکیل دهد؛ بلکه اصلا آمد تا کشته و شهید شود! این حرف هم مدتی بر سر زبان ها خیلی شایع بود! بعضی با تعبیرات زیبای شاعرانه ای هم این را بیان می کردند. این حرف که اصلا حضرت قیام کرد برای اینکه شهید شود، حرف جدیدی نبوده است. گفت:  چون با ماندن نمی شود کاری کرد، پس برویم با شهید شدن، کاری بکنیم!
این حرف را هم ما در اسناد و مدارک اسلامی نداریم که برو خودت را به کام کشته شدن بینداز. ما چنین چیزی نداریم. شهادتی را که ما در شرع مقدس می شناسیم و در روایات و آیات قرآن  از آن نشان می بینیم، معنایش این است که انسان به دنبال هدف مقدسی که واجب یا راجح است، برود و در آن راه، تن به کشتن هم بدهند. این، آن شهادت صحیح اسلامی است. اما اینکه آدم، اصلا راه بیفتد برای اینکه (( من بروم کشته بشوم )) یا یک تعبیر شاعرانه ای چنینی که (( خون من پای ظالم را بلغزاند و او را به زمین بزند ))؛ این ها آن چیزی نیست که مربوط بدان حادثه ی به آن عظمت است. در این هم بخشی از حقیقت هست؛ اما هدف حضرت، این نیست.
پس نه می توانیم بگوییم که حضرت قیام کرد برای تشکیل حکومت، و نه می توانیم بگوییم حضرت برای شهید شدن قیام کرد.
کسانی که گفته اند (( هدف، حکومت بود )) یا (( هدف، شهادت بود )) میان هدف و نتیجه، خلط کرده اند. هدف این ها نبود. امام حسین علیه السلام هدف دیگری داشت؛ منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را می طلبید که این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت: ((حکومت)) یا ((شهادت)).
البته حضرت برای هر دو هم آمادگی داشت. هم مقدمات حکومت را آماده کرد و می کرد؛ هم مقدمات شهادت را آماده کرد و می کرد. هر کدام هم می شد، درست بود و ایرادی نداشت؛ اما هیچ کدام هدف نبود، بلکه دو نتیجه بود. هدف، چیز دیگری است.
هدف چیست؟ اگر بخواهیم هدف امام حسین علیه السلام را بیان کنیم، باید این طور بگوییم که هدف آن بزرگوار عبارت بود از انجام یک واجب عظیم از واجبات دین که آن واجب عظیم را هیچ کس قبل از امام حسین علیه السلام انجام نداده بود. نه پیغمبر صلی الله علیه و آله این واجب را انجام داده بود، نه امیرالمومنین علیه السلام و نه امام حسن علیه السلام.
واجبی بود که در بنای کلی نظام فکری و ارزشی و عملی اسلام، جای مهمی دارد. امام حسین علیه السلام باید این واجب را عمل می کرد تا درسی برای همه ی تاریخ باشد. مثل اینکه پیغمبر صلی الله علیه وآله حکومت تشکیل داد، تشکیل حکومت درسی برای همه تاریخ اسلام شد و فقط حکمش را نیاورد. پا پیغمبر صلی الله علیه وآله جهاد فی سبیل الله کرد و این درسی برای همه ی تاریخ مسلمین و تاریخ بشر تا ابد شد. این واجب هم باید به وسیله ی امام حسین علیه السلام انجام می گرفت تا درسی عملی برای مسلمانان و برای طول تاریخ باشد.
پایان بخش اول _ ادامه دارد...

  • سید محمود موسوی

ائمتی و سادتی اثنی عشر            twelve are my imams and lords

                      امامان سروران من دوازده نفرند

سفینة فیه النجاة للبشر                     as aship which human can survive

                      که کشتی نجات بشر هستند

قال الرسول ان رکبتموا بها....                          the messenger said if you ride it

                    رسول خدا فرمود اگر سوار آن شوید

نجیتموا یوم الحساب من سقر                you will survive from hell in the judgment day

                 روز قیامت از جهنم نجات پیدا می کنید


+صوت عربی و زیرنویس انگلیسی و فارسی

حجم فایل 67 مگ ( ارزش دانلود داره) جهت دانلود اینجا کلیک کنید

  • سید محمود موسوی