رشحات...

سلمانها درحالی که کافر بودند حرکتشان آنان را به رسول منتهی کرد!و زبیرها درحالی که با رسول بودند، رکودشان آنها را به کفر پیوند زد. (ع ص)

رشحات...

سلمانها درحالی که کافر بودند حرکتشان آنان را به رسول منتهی کرد!و زبیرها درحالی که با رسول بودند، رکودشان آنها را به کفر پیوند زد. (ع ص)

انسانی که "درونش" خالی باشد از خداوند
خواسته یا ناخواسته متوجه "بیرون" خواهد شد
وقتی متوجه بیرون شد، محو در "تکثر" خواهد شد
وقتی محو تکثر شد، مست "شهوات" خواهد شد
وقتی مست شهوات شد، از "راه" گم خواهد شد
وقتی از راه گم شد؛
تشخیص "حق و باطل" برایش دشوار خواهد شد

الهی! خالی از نورم مکن، دورم نکن...

.....................

دست بر نقصم زد و سالم شدم
بر در میخانه اش خادم شدم
گفت ساقی: خالص یک رنگ نه ای!
زین سخن لرزیدم و نادم شدم...

...........

قدم بر دیدگان حقیر بذارید در بخش حلقه معرفت مجازی!
.........

اینستاگرام: laahoot313@
سید محمود موسوی ( نادم )

پیوندها

۲۳ مطلب با موضوع «شعر» ثبت شده است

هو الشهید... 

 

دست خالی منو بارش دستان خودت
چشم گریان منو چشمه جوشان خودت

 

بال رنجور منو گنبد خضرای رخت
سر افتاده من! سایه دامان خودت...

 

قلب مجروح منو مرهمة چشمانت
نفس تازه ای و ریح گل افشان خودت

 

فهم وهم آلود من، باطن پر اسرار تو
گوش پر زنگ منو قاری قرآن خودت

 

بعد منزل نبود در سفر عاشقها...
مالک خانه ی من! صاحب مهمان خودت!

 

غرق در فقر منو سلطنتت بی پایان!
همه اعضاء تن و روح به قربان خودت... 

 

ضعف و سستی من و جزر و مد الطافت
مانده ام محو همین منطق و برهان خودت

 

شعر پر نقص منو زمزمه ی لبهایت
ظرف مهجور منو زیره ی کرمان خودت

 

پای پر تاول من دست کریمانه تو
نادم بی رمق و حکمت حرمان خودت!

 

سیدمحمود موسوی (نادم) 
16 آبان 99

  • سید محمود موسوی

شکر خدا که راه خراسان گرفته است

آن ضامنی که آهوی ایران گرفته است

پایان شام سیه باز میشود سپید

گویا دوباره ناله ی سلمان گرفته است

آقا اجازه تا بنویسم ز خوبی ات

خوبی که دستهای فراوان گرفته است

صابر، زکی، وفی و رضا ذره ای از آن

وجه اللهی که نور ز سبحان گرفته است

نقشی که جا گرفته به انگشتر شما

حال نفس ز لشگر شیطان گرفته است

کردی حرام گریه به جز گریه بر حسین

تشنه لبی که رونق باران گرفته است

نورالهدی به کشور جانم خوش آمدی

جانی که از وجود شما جان گرفته است

بی مایه ای که عزت و فخر تمام از

خاک قدوم حضرت سلطان گرفته است

(نادم) همان گدای فراموش کارتان

شکر خدا که راه خراسان گرفته است

1393


یارب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین 


telegram.me/resalat314

  • سید محمود موسوی

سلام و تبریک...

به مناسبت میلاد مولی الموحدین، امام المومنین، والی الولی، قاهر العدو، مظهرالعجائب، مرتض علی علیه اسلام

دو شعر قدیمی از دفتر بی مایه ای بی قرار، پیش کش نگاه مولا حضرت صاحب الزمان و منتظرانش...



مولود کعبه

روز و شب دارم به لب شکر خداوند جلی

چون که من هستم گدای خانه زادت یاعلی

وصف توگویم ولیکن خوب میدانم  کم است

گرکه اقیانوس ها  وصفت بگویم چون نم  است

گشته ای مولود کعبه ، می کند او سروری

تا ابد  بنموده  حق  بازار او  پر مشتری

مرد مردان نان و خرما دردل شب پشت تو

پهلوانان  ریزه خوار  یک سر  انگشت تو

یک  اشاره  سوی  خیبر کردی  و  نابود  شد

شد عدم هرچه نگفتی، هرچه گفتی بود شد

یا علی  وصف  تو  و این  کمترین مایه ی  پست

دل بگفت و دست نوشت و جان فدایت هرچه هست

یا علی بردی دل (نادم) به یغما ، دلبری

من  یقین  دارم  شفیع شیعه  روز محشری

........................................................


پرچم حیدر..

دین حق باشد یکی درهر زمان اسلام ناب

فرقه بازی  بس بُوَد  ، مولا فقط  ابوتراب

ای مسیحی ،ای یهودی،اهل بدعت این بدان

اندکی  باقی است  تا منجی ما  گردد عیان

شیعه عالم رابه دست گیرد به لطف کردگار

پرچم  حیدر  بلند است  با غرور  و  افتخار

ای که در غفلت نشستی وهم جنت در سرت

بی ولای مرتضی  سوزد  به دوزخ پیکرت

هر که باحیدر نباشد بی حیات و بی دل است

کافر است، خارج ز انسان، بی حیاء و باطل است

گر که ( نادم ) جان فشاند بهر  عشقش بهتر است

در قیامت شیعه شاداست چون امامش حیدراست


+ در حدیث منزلت امیرالمومنین به نورانیت، ایشان به ابوذر می فرمایند: اولنا محمد، اوسطنا محمد، و آخرنا محمد...

احدیث بسیار زیبا و دلنشین و پر از حقایق و معتبر، پیشنهاد میکنم حتما مطالعه بفرمایید


+ میلاد مولا رو تبریک میگم و ان شاءالله حتما به وبلاگ دوستان بزرگوار سر میزنم در اولین فرصت. التماس دعا...


                                 یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة

  • سید محمود موسوی

بیا یابن الحسن صاحب تویی تو

چرا از دیدگان غایب تویی تو

دل من کلبه ای ویرانه گشته

تو را گم کرده و دیوانه گشته

بیا ای یوسف زهرای اطهر

که بر پایت شوم چون لاله پرپر

بیا و عالمی را کن مصفا

دل مضطر ما را کن مداوا...


ببین مرغ دلم گوشه نشسته

زهجر و دوریت بالم شکسته

ببین شیطان مرا با خود کشانده

به قلبم نیزه ی عصیان نشانده

نما یک گوشه ی چشمی به این دل

که کشتی ام شکسته مانده در گل...


دل تاریک ما را کن منور

جهان را با قدومت کن معطر

ببین ظلم و فساد و جور دشمن

بیا این خصم را از ریشه برکن...


دلی گم کرده ام می جویم اورا

به اشک دیده ام می شویم اورا

دل من باصفا و بی ریا بود

تجلی خانه ی عشق خدا بود

به اشک روضه های کربلایی

دوباره می شود این دل خدایی

به اشک زینبی شستم دلم را

دوباره یافتم بال و پرم را...


دل من سوز و میل آه دارد

حزین است صاحبی در راه دارد

وجودم عاشق دلدار گشته

اسیر صاحب این دار گشته

دهانم از برای تو سراید

زخود پستی پلیدی را زداید

دلم چون پاک شد جای تو باشد

تنم فرش ره پای تو باشد

کمک کن راه حق را با تو پویم

کثیفی دل از نورت بشویم

بیا تا اذن میدان از تو گیرم

که بی دست، بی سر و عریان بمیرم...


بگیر این دل برای خود نگه دار

که دیگر قول داده باشدت یار

من از غفلت دگر بیدار گشتم

زخصم و دشمنت بیزار گشتم

من از عشق شما هوشیار گشتم

ندیده چهره ات بیمار گشتم

 دل من گشته سیراب ولایت

زجان و دل کنم مولا صدایت...


مجاهد بی تو شمشیری ندارد

موذن بی تو تکبیری ندارد

دل من بی تو جانانی ندارد

مسلمان بی تو ایمانی ندارد

خدا باشد مرا یار و مددکار

اگر باشم تورا هم یاروغمخوار...


دل من بازگشته از خیانت

دل من تا ابد نزدت امانت

دهم قولی به تو صاحب زمانم

به راه عشق تو خالص بمانم

بدون تو زنم تیشه به ریشه

دل نادم به تو نازد همیشه...


حدودا سال 84


عکس از وبلاگ: یاد ایام


+1 دلم نوای تو دارد نوای آمدنت                         رسد به گوش دل و جان صدای آمدنت

   اگر که بلبل و گل بر چمن صفا بخشند              نه گل بخواهم و بلبل صفای آمدنت

   همچون عزای خون خدا شاه لب تشنه             آتش زده به ساقه و برگم عزای آمدنت

   دارد سوال نادم تو، پاسخش بده آقا !!!             آیا دهد کفاف عمرم به پای آمدنت ؟!    


+2 الهی! فانک قلت و قولک الحق، ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت ایدی ناس

     اون هم انواع مختلف فرهنگی ، اقتصادی ، نظامی و ابعاد مختلف اجتماعی و...

     هم به وسیله کفار و هم به وسیله مشرکین و منافقین و هم دولتهای اسلامی و حتی شیعی!

     و هم نامردیهای مدعیانی همچون من!

     دیگه وقتش نرسیده زمین رو پر از عدل کنی همینطور که پر از ظلم و جور شده ؟!

     الهی! عاشورای امسال در راه است، و چه عاشورایی می تواند باشد...


+3 چند ماهی نمیتونم خدمت بزرگواران باشم، عذرخواهم، بعدش هم مثل الان هیچی معلوم نیست! التماس دعا...


    اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد وآل محمد و آخر تابع له علی ذلک، لعنت بر آل سعود اخ الیهود


                                                                    یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة

  • سید محمود موسوی

قرمز ، سفید و سبز ، سه رنگ دیار ماست

مُهری که جا گرفته به پرچم شعار ماست

بی رنگی سفید تجلی وحدت است

رنگ خدا شدن نظر اختیار ماست

با خون به جای آب به اینجا رسیده ایم

این سروقامتی ثمر ابتکار ماست

الحق معادلات جهان را به هم زدیم

این بهترین سند اقتدار ماست

ما با دو بال عشق به قله رسیده ایم

سرخی آن شهادت و سبز ، انتظار ماست

در سایه ی ولایت مولا فدا شدن

تشنه لب و بدون کفن این قرار ماست...

زنجیر ِ میز و منصب دنیا گسسته ایم

گمنام و بی پلاک شدن اعتبار ماست

( نادم ) فدای سیدعلی نائب ولی

جانباز انقلابی ما افتخار ماست


26 شهریور 94 

پشت فرمون ! مسیر برگشت از باغ (بعضی وقتها سر زمین بیل میزنیم نگن دستاش به مردا نمیخوره :))

جرقه: بیانات حضرت آقا تو رادیو معارف درباره اهمیت شعر؛ مخصوصا شعر آیینی و انقلابی جوانان




+ جسم تو کامل است ناقص نیست، میدهد عطر یک بغل گل یاس، 

دستت اما حکایتی دارد...

++ عرفه، قربان، غدیر، و محرم، اربعین...

چه حجی! قبول باشه زائرین اباعبدالله

 استاد پناهیان: اگر کسی با معرفت ادب نشود، یا باید با بلا ادب شود یا باید با کربلا ادب شود...

+++ ما هم که محرم ها دربه دریم... میگن محرم ماه رمضان سینه زنها و گریه کن هاست

به راستی کدام هیات؟! کدام محرم؟!

++++ راستی! حال آن کس که فهمید کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاء، چگونه باید باشد؟!

+++++ شدیدا التماس دعا


                      یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة

  • سید محمود موسوی

ای شهید!


آگاه ز عشق هستی، ناگاه رسیدم من!

              در راه جنون بودی، در راه رسیدم من!

                          فرمان سفر دادی، من کوله ی خود بستم!

                                              با عشق تو جانا تا الله رسیدم من...


+ مثل همیشه... در ظلمات غفلت و توهماتم، ثابت کردید عند ربهم یرزقون هستید...

++ صبح زود عازمیم،حقیر سراپاتقصیر دعاگو و سلام رسان همه بزرگواران هستم، هرچند بُعد منزل نبود در سفر روحانی، و همه تان با شهدا بازی عاشقانه ای دارید، یازهرا...

  • سید محمود موسوی

الا یا ایها الساقی نگاهی

الا دریا ! به ساحل مانده ماهی

نگاهش منتظر دنبال موجی

که می آید کناره گاه گاهی

ز دوری ات به خاک غم نشسته

رسیده جان به لب خواهی نخواهی

تو دریایی و بخشش کار دریاست

ببخشش گر ازو دیدی گناهی !

پشیمان گشته از هر آنچه کرده

همان عمری که طی شد در تباهی

بکش در عمق خود تا پاک گردد

دل تاریک از ظلم و سیاهی

ندارد جز تو را نادم به والله

الا یا ایها الساقی نگاهی...



+ چند روزی مسافرم ( راهیان نور غرب هم مثل جنوب دلنشینه، جایی برای تکان دادن خودمان! ) ان شاءالله برگردم از شرمندگی دوستان بزرگوار درمیام...

++ مشورت با شما: با اصرار نزدیکانم برای چاپ اشعار حقیر (به نظر اونها خوبه!) چند کتاب شاید چاپ بشه که یکیش همین غزلهای هفت بیتیست با همین آغاز و پایان ( یعنی مصرع اول و آخر همین الا یا ایها الساقی ست و فقط کلمه قافیه تفاوت داره) یا اینکه یک کتاب چاپ بشه که یک قسمتش این غزلها باشه، بخشی هم قطعاتی که بعدا میذارم رو وبلاگ و بخشی هم همین شعرهای آیینی و مناجاتی و... به نظرتون در صورت چاپ، به در بخوره؟!

+++ فکر نمیکنم این عکس غیرشرعی باشه در این حالت!

+++ طبق توضیحاتی که درباره عکس تو کامنتها گذاشتم، اون عکس هیچ ایرادی نداشت ( و نظرات دوستان بزرگوار) اما واقعا این عکسی رو که پیدا کردن و زحمتش رو کشیدن، جایگزین بهتریه ( یاد بگیرید، نقد میکنید راه حل هم بدید، مثل این بزرگوار + شکرانه سادات ) تشکر...


                                   یارب الحسن بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجة

  • سید محمود موسوی
سلام علیکم...


آن که حق بر او هویدا می شود
آگه از سرّ و معما می شود
هرکه دست رد زند بر غیر هو
از زیاد و کم مُبرّا می شود
دل که حرکت را ز ماندن برگزید
همنشین عرش اعلی می شود
بلبک چون سوزد از گرمای گل
بی خبر از باد دنیا می شود !
خار گر روزی خور باران شود
از صفای آن مصفا می شود
گر که با آب و شکر بازی کند
آلبالو هم مربا می شود !
با همه مردم مدارا کن رفیق
زین سبب با تو مدارا می شود
غیبت و ظن و دورویی و حسد
صاحب این خوی تنها می شود
پس بیا از تفرقه دوری کنیم
با رفاقت خانه زیبا می شود
این حکایت را بزرگان گفته اند
قطره قطره جمله دریا می شود
هرکه این ایام سختی برگزید
مانع سختی فردا می شود !
هرکه از مستی دنیا بگذرد
عاقبت مستان و شیدا می شود
 نادما  گر که قدم ثابت کنی
(( یوسف گم گشته پیدا می شود ))

حدودا سال 85

+ التماس دعا...
++ بابت تاخیر عذرخواهم!
+++ بیشتر از همیشه بوی محرم میاد...
++++ آیت الله جوادی آملی: امضای آمریکا اعتبار ندارد !!!

                                                       یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهور الحجة


  • سید محمود موسوی

آخر از هجرِ شما نورِ خدا می میرم

منتظَر، منتظِر از داغِ شما می میرم

جمکران سعی و صفا مشهد نورِ هشتم

پی ات یک روز در این سعی و صفا می میرم

مکه ای مدینه ای در یمنی یا شامی ؟!

تو خبر داری که آخر به کجا می میرم...

دارم امید که مابین حسین و عباس (علیهما السلام )

پا رکابت شب جمعه کربلا می میرم...

در خیالم شده ام محتضر از دوری تو

وای بر من نکند از تو جدا می میرم

به محیطِ دلِ بیچاره و پر آشوبم

نرسد فیض حضورت، ز بلا می میرم

ترس دارم که بیایی و نباشم آقا

آخرش بین همین خوف و رجا می میرم !

این همه فاصله از غفلت همچون من هاست 1

( نادم ) از این همه دوری ز شما می میرم


عکس: وبلاگ توابین


1 - علما و اساتید بزرگ میفرمایند ظهور امام زمان چنان نزدیک شده که اگه یک وقتی تو این حدودا یکی دوسال اخیر اتفاق نیفتاد، اون وقت بدونید غفلت کردید و بدا حاصل شده و ظهور عقب افتاده !!!


+ واقعا بهترین و بزرگ ترین و سرعت بخش ترین وسیله ظهور، آمادگی یاران نیست ؟ ما چقدر آماده ایم؟!


++ حقیر سراپا تقصیر اگه زنده بودم بعد از شبهای احیاء و شرایط طوری بود که قرار به بودن در فضای مجازی بود! خدمت عزیزان هستم.

التماس دعا، یاعلی...


                                       یارب الحسین بحق الحسین اشف صدر الحسین بظهور الحجة


  • سید محمود موسوی

باز دلم تنگ شده ای خدا

هوای دل هوای سوز و دعا

به سینه ام غمی نشسته شها

گوش نما دردِ دلِ این گدا

درد جدایی و پریشانی ام

غم تباهی و پشیمانی ام

چه روزها که بی تو سر کرده ام

چه لحظه هایی که هدر کرده ام

چه گویم از این همه بی حاصلی

چه گویم از دوری و از باطلی

چه گویم از وسوسه های شیطان

چه گویم از دردِ فراق و هجران

چه گویم از نماز بی توجه

عبادت و نیاز بی توجه

چه گویم از غفلت و دل مردگی

ثانیه هایِ پستِ افسردگی

چه گویم از شرکِ خفی و جلی

دوری ز صاحب الزمان از ولی

چه گویم از کفرِ نهفته در دل

چه گویم از کشتیِ مانده در گِل

چه گویم از نفاق و کبر و ریا

ثانیه هایِ خشکِ پُر ادعا

خلاصه گفتم به سخن بیاید

خوب تو میدانی ز من چه آید !!

چه گویم از نیمه شب و اشک و آه

رهایی پرنده از قعرِ چاه

گر که گناه من فراوان بُوَد

بخشش و لطف تو سر از آن بُوَد

دوباره ( نادم ) به تو رو نموده

به روی او نیار... او که بوده...


- شعر : حدودا سال 86 -



+ رحلت (به دلیل سطح پایین ما از معارف) و در اصل شهادت بی بی جان حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت (اینکه فقط بعد اقتصادی کمک ایشان به حضرت رسول بُلد شده، ظلم بزرگی به ایشان، بی بی جان! مارو ببخشید...)

+ این روزها بزرگان خبر نزدیکی ظهور رو میدن و من همچنان خسته و شکوه گر و بی حرکت!

                                                                                                                              الهی تکانمان بده...

  • سید محمود موسوی

مولای یا مولای!

یا صاحب من لا صاحب له!

گم کرده تو را...

زمین خورده ام بی تو...

کوله بارم سنگین
اما سیاه...

نگذار ازین غرق تر شوم
من جز تو کسی را ندارم...
یا رجاءالمذنبین!
یا اله العاصین!

ای که از من بیشتر می خوانی ام...
کثیفم! زمینی ام! دورم!
بیمارم...
سینه ام خس خس میکند...
نفسم تنگ است...

یا طبیب من لا طبیب له!
دارم از دست می روم...

باز میهمانی به پا کرده ای ؟!


یابن الحسن!

یوسف ای گمشده در بی سر و سامانی ها !

یابن یاسین و الذاریات...

یابن طاها و المحکمات...

ای امام عشق!

تاجِ سرِ بالا نشین!

کاش که همسایه ی ما میشدی...


حال تو را خوب میدانم

تنهای تنهای تنها...


اما

حال دل من؟!

حال دلم نپرس، که دل نیست، خوب می دانی...

سرمایه رفته ز کف، در فصول ویرانی...

بیچاره می شوم، اگر ای جان، نبینی ام...

چون مرده ای به قفس، از خطا و عصیانی...

تکرارها چه سخت است، می کشد مرا آخر...

وقتی مرا نه صدا می زنی، نه می خوانی...

نادم نفس نکشد، بهتر است ازین حالت...

وقتی که عاشق خود را، غریبه می دانی...


نمی خواهم تو را قسم بدهم...

اما...

جانِ جانِ جانِ هر که دوست می داری اش

ای امام عشق!

بیا و با نظری بُشر حافی ام 1 بنما...

بیا و در به درم کن امام خوبی ها...


عکس از: mehraban63 پرشین بلاگ

آقاجان!

بشکن بوفه ی کنار خانه ی دلم را !!!

بشکن ظرفهای چینی و بلور وهمم را !!!

بگیر کفشهای دوان دوان به سمت هوا و هوس هایم را...


1 _ بشر حافى یکى از اشراف زادگان بود که شبانه روز به عیاشى و فسق و فجور اشتغال داشت . خانه اش مرکز عیش و نوش و رقص و غنا و فساد بود که صداى آن از بیرون شنیده مى شد. روزى از روزها که در خانه اش محفل و مجلس گناه برپا بود، کنیزش با ظرف خاکروبه ، درب منزل آمد تا آن را خالى کند که در این هنگام حضرت موسى ابن جعفر(ع ) از درب آن خانه عبور کرد و صداى ساز و رقص به گوشش رسید. از کنیز پرسید: صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ کنیز جواب داد: البته که آزاد و آقا است . امام (ع ) فرمود: راست گفتى ؛ زیرا اگر بنده بود از مولاى خود مى ترسید و این چنین در معصیت گستاخ نمى شد. کنیز به داخل منزل برگشت.

بشر که بر سفره شراب نشسته بود از کنیز پرسید: چرا دیر آمدى ؟ کنیز داستان سؤ ال مرد ناشناس و جواب خودش را نقل کرد. بشر پرسید: آن مرد در نهایت چه گفت ؟ کنیز جواب داد: آخرین سخن آن مرد این بود: راست گفتى ، اگر صاحب خانه آزاد نبود (و خودش را بنده خدا مى دانست ) از مولاى خود مى ترسید و در معصیت این چنین گستاخ نبود.
سخن کوتاه حضرت موسى بن جعفر(ع ) همانند تیر بر دل او نشست و مانند جرقه آتشى قلبش را نورانى و دگرگون ساخت . سفره شراب را ترک کرد و با پاى برهنه بیرون دوید تا خود را به مرد ناشناس برساند. دوان دوان خودش ‍ را به موسى بن جعفر(ع ) رسانید و عرض کرد: آقاى من ! از خدا و از شما معذرت مى خواهم . آرى من بنده خدا بوده و هستم ، لیکن بندگى خودم را فراموش کرده بودم . بدین جهت ، چنین گستاخانه معصیت مى کردم . ولى اکنون به بندگى خود پى بردم و از اعمال گذشته ام توبه مى کنم . آیا توبه ام قبول است ؟ حضرت فرمود: آرى خدا توبه ات را قبول مى کند. از گناهان خود خارج شو و معصیت رابراى همیشه ترک کن.

آرى بشر حافى توبه کرد و در سلک عابدان و زاهدان و اولیاى خدا در آمد و به شکرانه این نعمت ، تا آخر عمر با پاى برهنه راه مى رفت.


+ ماه میهمانی خدای کریم هم آمد... فرصتی برای توبه...

++ برای ماه مبارک رفتم آرایشگاه، به سر و صورتم صفا دادم... دعا کنید به دل و سیرتم هم صفا بدهم...

+++ علما میگن ظهور خیلی خیلی خیلی نزدیکه... یا رب الحسین! بحق الحسین! اشف صدر الحسین! بظهور الحجة

التماس دعا

  • سید محمود موسوی

حال و هوای دلم دوباره طوفانی است

            محیط چشم زارم دوباره بارانی است

                     دوباره مِی دادی و دوباره نوش کردم

                              علت مستی من همان که می دانی است


عکس از وبلاگ  kaalgraph.ir


+ التماس دعا

                           اللهم عجل لولیک الفرج وارزقنا معرفته و شفاعته و زیارته واجعلنا من المستشهدین بین یدیه...

  • سید محمود موسوی

پیر ما داد خبر این که شما می آیی
آخرین ذخیره ای نور خدا می آیی

ما که خوابیم نه انگار که دوریم از تو !
مضطرِ حقیقیِ دست به دعا می آیی

مردم شهر ندارند گله از دوری تو
نامه هاشان همه کوفیست چرا می آیی؟

سیل برده همه ی باور این مردم را
نیست یک خانه مهیا به کجا می آیی!

جمعه ها ندبه نمودیم برای نانی !!!
خیمه زن در دلِ صحرا ، تو به ما می آیی ؟!

مادرِ شهیده ات باز تو را می خواند...
ذوالفقارِ دلِ حیدر به سزا می آیی

به حریمِ عمه جان باز جسارت کردند...
بهرِ تسکینِ دلِ اهل وِلا می آیی

( نادمت ) مُرد ولی باز نویدی آمد
پیر ما داد خبر این که شما می آیی


عکس از وبلاگ : adinezohur بلاگفا

+ حضرت استاد میفرمایند، ظهور خیلی نزدیکه، خیلی نزدیک تر از آنچه ما فکر میکنیم...
++ فرمودند خیلی باید آماده باشیم و تلاش کنیم و خودمان را وقف حضرت بکنیم...

                                                                                      یا صاحب الزمان! ادرکنی و لا تُهلکنی...

  • سید محمود موسوی

  همین جوری!

                      

         شده بنزین موتور 1 تمام و من زیرِ پل 2

        انتظار فرج 3 از اول اندیشه 4 کِشم... 5



1- تو ابن روزایی که ماشین رو فروختیم و گرانی بنزین ،موتور داماد کوچیکمون که مثل برادر برامون خیلی کارگشاست...

2- پل اندیشه، همونی که اول اندیشه قرار داره و از بالا، عرض بزرگراه کلانتری رو رد میشه و میخوره به آزادشهر!!!

3- تماس گرفتیم اخوی گرامی بنزین آورد ( درسته یک مقدار طول کشید اما مهمه که بالاخره رسید )

4- بولوار اندیشه، همونی که هرکس از زائران امام رضا ! از هر نقطه مشهد اگه سراغشو بگیرن ازت، باید مطمئن باشی که میخوان برن استخر موجهای آبی !!!

5- فی البدائه مثلا :)   ساعت 14 عصر - جیز گرما ( الحمدلله )

 

  • سید محمود موسوی

به مناسبت میلاد مولانا صاحب الزمان روحی و جسمی لتراب مقدمه الفداء...


اگر مرا تو ببینی به وضع بیماری          

برای آن که ز فعلم خودت خبر داری

نفس نفس که زدم از نفس نیافتادم

یقین نموده ام آقا به من نظر داری

چقدر نوکر پستی برای تو بودم

حقیقت است بگویی به من : ضرر داری!

اگر به چشم بصیرت ببینمت ، گویی:

برای حالِ دلِ ماهیان خطر داری!

و یا اگر شنوم نغمه ات، چنین گویی:

بیا اگر که کمی ، ذره ای جگر داری

گدای بی کسم آقا نه یک نفر دارم!

خوشا به حال تو آقا چقدر نفر داری!!! 1

اگر که وصفِ دلِ بی قرار من خواهی

خسی میانه ی  خوبان، ز من حذر داری

برای جرم من آقا تو گریه می کردی 2

برای همچو منی، حیف از آن هدر داری...

هزار بلبل عاشق  نه  بی عدد آقا

فدای آن همه اشکی که بر بصر داری...

به جانِ جانِ شما قول می دهم آقا

شَوَم همان که تو خواهی و آن به سر داری...

از این که سوخت ( نادمت ) میان برزخ خویش!

یقین نموده ام آقا به من نظر داری...



عکس از: http://mojtabapoormahmood.blogfa.com


1 : این همه لاف زن و مدعی عصر ظهور، پس جرا یار نیامد که نثارش باشیم؟

     سالها منتظر سیصد و اندی مرد است، آن قدر مرد نبودیم که یارش باشیم!

2 : در روایات آمده که هر دوشنبه و پنجشنبه نامه اعمال شیعیان به دست امام زمان می رسه، اگه اوضاعش خوب باشه مولامون

خوش حال میشن و شکر میکنن... و اگه اوضاع داغون باشه، آقامون نارحت میشن و غصه میخورن و برای ما طلب استغفار میکنن...

                          اللهم عجل لولیک الفرج وارزقنا زیارته و شفاعته و معرفته و اجعلنا من المستشهدین بین یدیه

  • سید محمود موسوی

یا ائمتی! کم من و کرم شما...



(از اشعار قدیمی حقیر)


بگفتا مصطفی در شور و شینم                 ز  یمن  مقدش  در  زیر  دینم
چو گفتا این  بدانید اهل عالم!                  حسین از من بُوَد من از حسینم

                        ...........................................  
               
علی بن الحسین ،هادی دینی                    پناه مستمندان  در زمینی
بُوَد معلوم از آن سجده هایت                    امام عشق ،  زین العابدینی

                        ..........................................


ابالفضل،با وفا، ای با مروت                      خداوند ادب ، ای کوه غیرت
اگر بودی نمی خوردند سیلی                      زنان  با حیای  آل عترت
1


1. شرمنده دست خودم نیست...

  • سید محمود موسوی

                    از هاتف غیب بی نیازم سازد

                                  وقتی که منم از او بگیرد نشأت!


  • سید محمود موسوی

دل من در ره ِ وصال تو

میل مستی و هم جنون دارد

کوله بارش پر است از عشق

توشه ای ناب تا کنون دارد

گر بخوانی به پای سر آید!

گر برانی دوباره می آید

ماهی دورافتاده از دریا

شوقِ غسلی میان خون دارد

                                   
           
                                       

  • سید محمود موسوی

                       ای دلبر بی همتا، از عشق توام فریاد

                                از هجر تو من مردم، ای داد و ای بی داد

                                             بر شمع وجود تو، پروانه صفت سوزم

                                                      دیوانه تر از مجنون، فرهادتر از فرهاد...

                                                                                                    



  • سید محمود موسوی

          

  ای خداوندِ کریمی که همین نزدیکی!


       من به احساس ازین بیشترت محتاجم...

  

                                                           

  • سید محمود موسوی

حاجى! تمام گشته مهمات‌مان، تمام

ما مانده‌ایم و چند تنِ نیمه‌جان، تمام

ما مانده‌ایم و غربت تلخی از ابتدا

تا انتهای وحشت آخرزمان، تمام

خرچنگ‌ها محاصره را تنگ کرده‌اند

اما امید ماست خدا بی‌گمان تمام

حاجى! خدا کند که بفهمی چه دیده‌ام

از پشت زخم‌های دل آسمان، تمام

این‌جا هنوز اول خط شروع ماست

پایان انتظارِ به خون خفته‌مان، تمام

فرصت گذشته است، مرا هم حلال کن!

شاید شکسته شیشه‌ی عمر جهان، تمام

تنها صدای خش‌خشِ بی‌سیم بود و بس

تنها صدای اشهد یک نوجوان، تمام

ده سالِ بعد، کار تفحص نتیجه داد

بی‌سیم تکه ‌تکه و یک استخوان، تمام

حالا کنار تربت حاجى نوشته اند :

گم نام، عشق ما و خدا، بی کران... تمام

محمد صادق خدایی

                                                        raoof.samenblog.com


+ شهدا! ما و یک نگاه... تمام.

  • سید محمود موسوی

الهی!
آن جام طرب شکار بر دستم نِه
و آن ساغر چون نگار بر دستم نِه
آن مِی که چو زنجیر بپیچد بر خود
دیوانه شدم... بیار بر دستم نِه

اللهم ارزقنا توفیق شهادة فی سبیل المهدی عجل الله تعالی فرجه...

+ تنها چیزی که شب عملیات بهش فکر می کردند این بود که : فردا نوبتشان می شود ؟ یا نه؟
++ ما هم در عملیاتیم...!

  • سید محمود موسوی

در حیرتم که پی رنج رفته ام عمری
غافل ازین که نقشه ی گنج در حرم بوده
عمریست نام حسین بر لبم، ولی افسوس
زنجیر و طبل و بیرق و سنج در حرم بوده
بر هر دیار گذر کرده ام ولی صد وای
غافل که ناب ترین جای دنج در حرم بوده
سرمست چنج دلار و ریال ها نفهمیدم
محبوب ترین واسطه ی چنج در حرم بوده!
حالا که وقت ظلمت دجال هاست، فهمیدم
عمری تمام، ناخدای لنج در حرم بوده

  • سید محمود موسوی