به اُفُق می نگرم
روزنه ای می بینم و نوری
مرا هوایی می کند
مرا می خواند!
دوست دارم پرواز را... رهایی را...
اما
باید بشکنم!
خودم را، نفسم را
غل و زنجیرهای دلم را
و این حصار دنیا و این حجاب را !
هرچه شکسته تر، رهاتر...
من هم روزی خواهم پرید!
می دانم!
می شود...
من هم روزی خواهم شکست!
با توکل، با عمل
این غل و زنجیرها فرسوده اند!
توکلت علی الله، یاعلی...
+ آیت الله علی صفایی رحمة الله علیه : کفر ِ متحرک، به اسلام می رسد. ولی اسلام ِ راکد، پدربزرگ کفر است!
حرف آیت الله صفایی هم بسیار عالی بود.